:)

ساخت وبلاگ
همین لحظه دلم میخواد یه زن خونه دار باشم وسط یه مزرعه ته دنیا. دامن بلند پر چین بپوشم با کلاه لبه دار پهن. تنها دغدغه ام این باشه با محصولات مزرعه چی واسه خوردن بپزم. هر روز و هر شب هم یه دل سیر زل بزنم به طلوع و غروب خورشید....اما افسوس که در همین لحظه مغزم داره منفجر میشه، تمام جسمم از بی خوابی و فکر و خیال درد میکنه و تصمیم گرفتم یواشکی دیازپام بخورم حداقل بخوابم. :)...ادامه مطلب
ما را در سایت :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 91ta414b بازدید : 39 تاريخ : دوشنبه 5 تير 1402 ساعت: 19:10

همون ترس و نقطه ضعفی که با تنفر همه عمرم ازش فرار کردم و خودمو بارها به خاطرش گول زدم و هزار جور بهونه آوردم و برای روبرو نشدن باهاش همیشه راه دومی رو انتخاب کردم (اگر چه طولانی تر و سخت تر!) حالا سر بزنگاه که راه دومی وجود نداره یقه منو گرفته. من موندم و ترس و نفرتی که سال هاست انباشته شده و دیگه خیلی عمیقه. مثل گوله برفی که به تدریج بزرگ شده و این بار داره میاد که ویران کنه. باید از همون اول با ترس ها مقابله کرد و کم نیاورد و نذاشت این همه بزرگ بشه که توی خواب هم ول کن نباشه. یه جنگ هایی رو لازمه با خودت داشته باشی، ترسیدن و فرار کردن هیچ وقت جواب نمیده، بالاخره یه جا گیر می افتی که خیلی دیره، خیلی خسته ای و راه دومی هم در کار نیست ...  تجربه ام میگه اغلب مسائل از دور سخت تر به نظر میان، وقتی دچار بشی و خودتو بندازی توی ترس از پسش برمیای! و خب آره، همه چی اونوره ترس هاست... پس حتی اگه میترسیم هم جلو بریم :) :)...ادامه مطلب
ما را در سایت :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 91ta414b بازدید : 121 تاريخ : سه شنبه 31 خرداد 1401 ساعت: 11:47

از همین روز های کُند بیخودِ طولانی می گذریم ...  طبق قرار یک سال و یک ماه پیش باید میومدم و میگفتم یوووهو من از پس همه چی بر اومدم ولی خب ایضاً همه چی هم از دماغ ما دراومد. سال 98 برای من سال پر استرس و مهمی بود، سالی که ازش میترسیدم، از اینکه نت :)...ادامه مطلب
ما را در سایت :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 91ta414b بازدید : 125 تاريخ : يکشنبه 14 ارديبهشت 1399 ساعت: 14:35

وقتی بعد از سه سال منو با اسمم صدا زدی انگار واسه اولین بار شده باشم یکتا، یکتای تو ... خودم رو از بیرون می‌دیدم که لُپ‌هام گل انداخته و چشم‌هام برق میزنه و یه شوقی دویده تو وجودم که آروم و قرار رو ا :)...ادامه مطلب
ما را در سایت :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 91ta414b بازدید : 141 تاريخ : سه شنبه 13 فروردين 1398 ساعت: 7:58

قطعا سال 98 از هر نظر برای من سال سخت، پُر تلاش، پُر استرس و البته سرشار از روزهای خوبِ خود ساخته خواهد بود. همه سعی ام رو میکنم که بهترینِ خودم باشم، که از خودم راضی باشم و یک همچین روزی بیام و بگم :)...ادامه مطلب
ما را در سایت :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 91ta414b بازدید : 136 تاريخ : سه شنبه 13 فروردين 1398 ساعت: 7:58

و بیست و شش سالگی سرشار از یقین‌های ترس زده‌ای ست که با تاوان دادن نصیب گشته. لبریز از مفاهیم ژرفِ زیستنی ست که خواهانم. بیست و شش سالگی لذتِ درکِ عمیقِ آرامشی از جنس تنهایی ست، رضایت از جسارت‌هایی س :)...ادامه مطلب
ما را در سایت :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 91ta414b بازدید : 113 تاريخ : شنبه 8 دی 1397 ساعت: 7:59

متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی :)...ادامه مطلب
ما را در سایت :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 91ta414b بازدید : 119 تاريخ : شنبه 8 دی 1397 ساعت: 7:59

باید زودتر از این‌ها می‌فهمیدم، خیلی زودتر. همان وقت‌هایی که قوت غالبم کارتون دیدن بود و ذوقِ دیدن برنامه‌ی کودک شبکه دو در ساعت نه صبح و پنج عصر را داشتم. خیلی طول کشید اما بالاخره فهمیدم حتما نبای :)...ادامه مطلب
ما را در سایت :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 91ta414b بازدید : 129 تاريخ : شنبه 8 دی 1397 ساعت: 7:59

| به طرز عمیقی کار دارم و به طرز مزخرفی بیکارم و بطور ابلهانه‌ای نه به کارهام می‌رسم نه از بیکاریم لذت می‌برم. اتاقم به طرز حال بهم‌زنی شلوغ و نامرتبه و من بطور بی‌تفاوتی دست به هیچی نمی‌زنم. تنها چ :)...ادامه مطلب
ما را در سایت :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 91ta414b بازدید : 143 تاريخ : شنبه 8 دی 1397 ساعت: 7:59

یه چیز ناشناخته ته وجودم رخنه کرده، چنگ میزنه، می‌بُره، می‌خراشه. پاشیده توی روزهام و تا نهایت شب اونقدر کش میاد تا به روز بعد وصل بشه. حس می‌کنم به قدری عمق داره که انگار قرار نیست هیچ وقت تموم بش :)...ادامه مطلب
ما را در سایت :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 91ta414b بازدید : 131 تاريخ : شنبه 8 دی 1397 ساعت: 7:59